Tag Archives: ظهور

تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد

تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفال دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد…

شاعر:‌ حمیدرضا برقعی
منبع

لوح محفوظ خدا! آینه‌گی کن یک صبح

ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه
تو کدام آینه ای؟ صلّ علی آیینه

تو کدام آینه ای، ای شرف الشّمس غریب
که زد از دوری دیدار تو چشمم پینه

از همه آینه ها چشم رها کرده تری
می زنند آینه ها سنگ تو را بر سینه

لوح محفوظ خدا! آینه گی کن یک صبح
که جهان پر شده از آتش و کفر و کینه

در همه آینه ها نام تو را کاشته ایم
ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه

شاعر: علی‌رضا قزوه