ولادت با سعادت امام حسن عسگری علیه السلام مبارک باد
میلاد امام حسن عسگری علیه السلام؛ سیدرضا مؤید
باز دل شکسته ام نوای دیگر آورد
پرده ی بهتری زند، نغمه ی خوش تر آورد
لئالی کلام را ز طبع من بر آورد
مگر ثنای عسکری حجت داور آورد
که اگه از مقام او، کسی به جز اله نیست
نسیم درک و عقل را در این حریم راه نیست
عبد خدا که داده حق، خدایی از عبادتش
بسته شده به طوق جان سلسلهی ارادتش
رام شده وحوش هم، به درگه سیادتش
حقیقت غدیر خم، جلوه گر از ولادتش
ولادتش به هشتم ربیع ثانی آمده
جهان پیر را از این مژده، جوانی آمده
به سامرا نظر کن و جلوهی ذوالکرام بین
قِران مهر و ماه را در این خجسته شام بین
باب امام عصر را فراز دست مام بین
دهم امام را به بر یازدهم امام بین
چشم علی منور از جمال ماه پارهاش
فاطمه کو؟ که بنگرد، بر حسن دوبارهاش
نور ولایتش به رخ ردای خلقتش به بر
لوای عصمتش به کف تاج شفاعتش به سر
بر همه هستیاش نظر در همه عالمش گذر
امام هادیاش پدر حضرت مهدیاش پسر
خلایقند چاکرش ملائکند عسکرش
هیچ کسی نمی رود به ناامیدی از درش
رسالت پیمبران تکیه زده به دوش او
درس هدایت بشر زمزمهی سروش او
وضع جهان و چشم او راز نهان و گوش او
حصار ظلم ظالمان شکسته از خروش او
به دورهای که معتمد کرد فزون نفاق را
به هم درید سعی او پردهی اختناق را
بهشت علم پرورد آب و هوای گلشنش
اهل کمال، خوشه چین، ز گوشه های خرمنش
حکیم مانده از سخن، به وقت درس گفتنش
امام عصر تربیت، یافته روی دامنش
نهال عصمتی چنان بر آورد چنین ثمر
درود ما بر آن پدر سلام ما بر این پسر
سلاله ی پیمبر و مبشّر پیام حق
که دیده بس شکنجه تا زنده شود مرام حق
مبیّن اصول دین مفسّر کلام حق
داده به دست مهدیاش رسالت قیام حق
که بعد من امام بر جوامع بشر تویی
مهدی منتقم تویی امام منتظر تویی
رفت یکی ز شیعیان به پیشگاه حضرتش
برای حاجتی ولی اذن نداد خجلتش
امام را ببین که چون داشت خبر ز ذلتش
نخوانده گفت پاسخش نگفته داد حاجتش
ز یک اشاره از کف امام کامیاب شد
به قدر احتیاج او خاک طلای ناب شد
ای جلوات کبریا جلوه گر از جمال تو
کتاب تفسیر تو خود آیتی از کمال تو
من که ز پا نشستهام به درگه جلال تو
امید رحمتم بود، ز لطف بی زوال تو
«مؤیدم» گدای تو بر آستان مهدیات
امید آن که خوانیام ز دوستان مهدیات
شاعر: سید رضا مؤید
منبع
مدح امام حسن عسگری علیه السلام؛ حاج غلامرضا سازگار
مدح امام حسن عسگری علیه السلام از زبان حاج غلامرضا سازگار
گلشن توحید آباد امام عسکری است
دل بهشت نور با یاد امام عسکری است
جنت موعود میعاد امام عسکری است
مژده یاران عید میلاد امام عسکری است
کیست این مولود فرزند علی مرتضاست
قره العین علی بن جواد بن الرضاست
درّ ده دریا و بحر یک دُرِ ناب خدا
نجل هادی آفتاب حسن مصباح الهدی
رهروان را رهنما و رهبران را مقتدا
سرّ بعد از انتها و نور قبل از ابتدا
هم زکی هم عسکری هم نام نیکویش حسن
رخ حسن خُلقش حسن خَلقش حسن
ماه ده برج شرف خورشید حُسن پنج تن
عسکرش جن و ملایک خود ولی ذوالمنن
مهر او شیرین تر است از جان شیرین در بدن
نام نیکویش حسن چشم و چراغ بوالحسن
صد بهشت لاله ی توحید در لبخند اوست
عالمی در انتظار مقدم فرزند اوست
گر چه عمری در میان دشمنان تبعید بود
دوستان را رهنما در عالم توحید بود
در درون ابرهای تیرگی خورشید بود
شیعه را در موج ظلمت پرتو امید بود
با وجود آن بهین نجل بتول طاهره
کعبه ی امّید خلق عالمی شد سامره
نقش وجه الله اعظم حُسن بی مانند او
می درخشد یک محمد نور در لبخند او
گردن تسلیم خلقت تا ابد در بند او
حجه بن العسکری گوید منم فرزند او
با وجود آن همه تبعید و دوران کمش
ریزه خوار سفره ی فضل و شرف شد عالمش
ای فروزان ماه عالم در حجاب سامره
گشته بر دور مزارت آفتاب سامره
بوتراب بوترابی در تراب سامره
بر رحمت گشته از فیضت سحاب سامره
اختران آسمان در ظلّ دیوار توأند
آسمانی ها زمین بوسان زوّار توأند
سامره یک آسمان توحید دارد در بغل
سامره یک کعبه ی امید دارد در بغل
سامره دو ماه و دو خورشید دارد در بغل
سامره ماهی که نتوان دید دارد در بغل
روز و شب دائم سلام خلق و حیّ داورت
بر تو و باب تو و برعمه و بر همسرت
باب تو همچون تو وجه الله ذوالمن پرورد
عمهات در وادی جان طور ایمن پرورد
مکتب مهر و وفا در قلب دشمن پرورد
نرگست ریحانه چون مهدی به دامن پرورد
فرشیان در عرش می گردند گرد حائرت
روح می گیرند از فیض دعای زائرت
ای قرار دل که دل شد بی قرارت یا حسن
جان خوبان جهان یکسر نثارت یا حسن
ماه نرگس بوسه گیرد از مزارت یا حسن
روح، مرغ کوچکی در شاخسارت یا حسن
ده ولی الله اعظم را سرور سینه ای
یک جمال و چارده خورشید را آیینه ای
تا گشودی لب، بهار معرفت آغاز شد
مرغ جان بر شاخسار علم در پرواز شد
رهروان علم را پیوسته کشف راز شد
سرّ کفر افشا شد و مشت نصارا باز شد
ای فدای دانش و فضل و کمال و علم تو
می طراود خُلق و خوی مصطفی از حلم تو
خاک راه زائرت از مشک و عنبر بهتر است
ریگ صحرایت ز لعل و درّ و گوهر بهتر است
مهر تو از کل نعمت های داور بهتر است
مدح تو از جان شیرینم به پیکر بهتر است
هر که بودم هر که هستم یا امام عسکری
خویشتن را بر تو بستم یا امام عسکری
گر چه خارم سر بر آوردم ز بستان شما
با عنایات شما گشتم ثناخوان شما
رنگ و بو بگرفتم از باغ و گلستان شما
این من و دست تهی این لطف و احسان شما
تا ثنا خوان شمایم سرفراز عالمم
دست بوس میثم دار ولایت، «میثمم»
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع
مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
شعر زیبای صغیر اصفهانی در مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام با استفاده از تمام حروف الفبا
از الف اول امام از بعد پیغمبر علی است
آمر امر الهی شاه دینپرور علی است
ب برادر با نبی بیرق فراز دین حق
بحر احسان باب لطف بیحد و بیمر علی است
ت تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه
تیغآور خسرو مستغنی از لشگر علی است
ث ثری مقدم ثریا متکا ثابت قدم
ثانی احمد به ذات کبریا مظهر علی است
ج جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال
جل شانه جز نبی از جمله بالاتر علی است
ح حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق
حاکم حکم الهی حیه در حیدر علی است
خ خداوند ظفر خیبر گشا مرحب شکار
خسرو ملک ولایت خلق را رهبر علی است
د داماد نبی دست خدا دارای دین
داعی ایجاد موجودات از داور علی است
ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار
ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است
ر رفیعالقدر و والا رتبه روح افزا سخن
رهنمای خلق عالم ساقی کوثر علی است
ز زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین
زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است
س سعید و سید و سرور سلونی انتساب
سر لا رطب و لا یابس سر و سرور علی است
ش شفیع المذنبین شیر خدا شاه نجف
شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است
ص صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم
صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است
ض ضرغام شجاعت پیشهی روشن ضمیر
ضاربی کز ضربش المضروب لایخبر علی است
ط طبیب طبعدان مطلوب ارباب طلب
طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است
ظ ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام
ظل ممدود خدای خالق اکبر علی است
ع عینالله و علی جاه و علام الغیوب
عالم علم علی الاشیا ز خشک و تر علی است
غ غران شیر یزدان غیرت الله المبین
غالب اندر غزوهها بر خصم بد گوهر علی است
ف فصیح و فاضل و فخر عرب میر عجم
فارس میدان مردی فاتح خیبر علی است
ق قلب عالم امکان قسیم خلد و نار
قاضی روز قیامت خواجهی قنبر علی است
ک کنز علم ماکان و علوم مایکون
کاشف سر و علن از اکبر و اصغر علی است
ل لطفش شامل احوال کل ما خلق
لازم التعظیم شاه معدلت گستر علی است
م ممدوح صحف موصوف تورات و زبور
مصحف و انجیل را مصداق و المصدر علی است
ن نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال
نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است
و واجب منزلت ممکن نما والا گهر
واقف از ماوقع و از ما وقع یک سر علی است
هـ هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم
هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است
ی یدالله فوق ایدیهم یکی از مدح او
یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است
آدم و نوح سلیمان و خلیل بیخلل
موسی با اقتدار و عیسی با فر علی است
جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی
می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است
گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر
یاور خلق جهانی گر ترا یاور علی است
شاعر: محمد حسین صغیر اصفهانی
سرود زیبای برخیزید برخیزید
با روزهی سکوتت، آتش مزن به جانم؛ علیرضا قزوه
اللهم عجل لولیک الفرج
پیدا تری ز خورشید، ای ماه بی نشانم
تا از تو میسرایم، گُل میشود دهانم
معنای آدمیت، فهم شکفتن توست
اردیبهشت محزون! حوّای مهربانم!
فوّارهی خروشی، ای آه سرمهای رنگ!
با روزهی سکوتت، آتش مزن به جانم
با ابرها بگویید، دستِ مرا بگیرند
از دودمانِ آهم، ماندن نمی توانم
بیرون شو ای همایون، از پشت پردهی غیب
تا در سه گاهِ مستی، شوریدهتر بخوانم
شاعر: علیرضا قزوه
منبع
زیک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا؛ حاج غلامرضا سازگار
زیک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را
دو مرآت جمال حق دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق دو شمع جمع محفل ها
دو وجه الله ربانی دو سر الله سبحانی
دو رخسار سماواتی دو انسان خدا سیما
دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن خالق سرمد
یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا
یکی بنیانگر مکتب یکی آرندهی مذهب
یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا
رسد آوای قال الصادق(ع) و قال رسول الله(ص)
به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا
محمد کیست مولایی که مولانا علی گوید
«منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا»
وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم
کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا
ششم مولا ششم هادی ششم رهبر ششم سرور
که هم دریای شش گوهر بود هم دُرّ شش دریا
بسی زهاد و عبادند بی مهرش همه کافر
بسی عالم بسی عارف همه بی نور او اعمی
مرا دین نبی، مهر علی و مذهب جعفر
سه مشعل بوده و باشد چه در دنیا چه در عقبی
در دیگر زنم غیر از در آل علی؟ هرگز!
ره دیگر روم غیر از ره این خاندان؟ حاشا!
بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش
نه از محشر بود بیمم نه از نارم بود پروا
سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر
اگر گردم جدا یک لحظه از ذریهی زهرا
شاعر: حاج غلامرضا سازگار (میثم)
منبع
اللهم صل علی محمد و آل محمد
امروز اگر که پا به پای کلمات
تا محضر تو آمدم ای صبح نجات
چشمان تهیدست برایت دارم
دریاب مرا به برکت یک صلوات
یوسف رحیمی
******
وقتی که رئیس مذهب ما آمد
همراه رسول مکتب ما آمد
عطر گل و باغبان بهم چون آمیخت
ذکر صلوات بر لب ما آمد
سید هاشم وفایی
******
شهر برکات است ربیع المولود
پر از حسنات است ربیع المولود
میلاد پیمبر و امام صادق
ماه صلوات است ربیع المولود
کشتی نجات است ربیع المولود
خود آب حیات است ربیع المولود
گویند که ازدواج زهرا و علی است
ماه صلوات است ربیع المولود
محمود ژولیده
******
شب را سحر آمد که محمد آمد
روز ظفر آمد که محمد آمد
بتهای حرم شکست و زان بشکستن
فریاد برآمد که محمد آمد
سید رضا مؤید
******
جهان را حق به عشقش آفریده
وجودش کلِ هستی را خریده
بگویم از مه رویِ محمّد
کسی زیباتر از او را ندیده
حسن لطفی
******
نازل چو کلام خالق سرمد شد
تسلیم رسول اسعد امجد شد
تا میم محمد به احد شد ملحق
ترکیب محمد و احد احمد شد
محمد علی مردانی
******
هرکس که به کف از تو براتی دارد
در روز جزا راه نجاتی دارد
جاری است همیشه نام تو در صلوات
نام تو شنیدن صلواتی دارد
ای دوست برای دل براتی بفرست
در ظلمت غم آب حیاتی بفرست
خواهی که خدا بر تو فرستد صلوات
بر احمد و آلش صلواتی بفرست
ای دوست اگر حُسن صفاتی داری
گنجینه نور و برکاتی داری
مجذوب ولایت علی خواهی شد
هرگاه که ذکر صلواتی داری
سید هاشم وفایی